باسلام به همه دوستان ازاین پس قصددارم وبلاگ شلمزاروباداستانای طنزشیرین کنم وبه همین منظوراین داستان طنزونوشتم انشاالله که لذت ببرین.
نظراتتون روحتمابرام بزارین.
واماداستان
یه روزصبح ازاون روزای خنک بهاری چرکول داشت توی خیابون راه می رفت که یه دفعه یه مورچه رودیدکه میخواست یه کیسه گندم فرداعلاکه تازه اونوبه هزارزحمت بدست اورده بودوببره تولونش.چرکول تاگونی گندمو دید یه آهههههه بزرگ کشیدو وچشاشوگردکردوبه گونی خیره شدازاون خیره شدنای شلمزاری که اگه به کسی،چیزی،جایی گرفت بدون بروبرگردهمچییین نابودمیشه که نگونپرس!!نمیدونم این شانس بدمورچه بود،تقدیرالهی بودکه چرکولوسرراه مورچه بیچاره سبزکرده بود .خلاصه در چشم به هم زدنی طول نکشیدکه یکی ازمیلیونرهای شهربایه ماشین آخرین سیستم جلوی پای مورچه سبزشدویه نگاه اینور یه نگاه اونورانداختوخودشوزدبه کوچه علی چپ ودریک هزارم ثانیه گونی روتوی صندوق عقب ماشین انداخت و الفرار!!! مورچه بیچاره هم باسرعت به دنبال ماشین دوید و دوید و دویدولی نتونست به اون برسه آخه ازاون جایی که درشهرچاله چوله های عمیق زیاده مورچه بایدمیرفت ته چاله ومیومدبالا،اگه جادش صاف صوف بودتوی همون لحضات اول میدویدجلوماشینو میگرفتودوتاکشیده چپوراست خرجش میکردتابفهمه باکی طرفه!!شایدتعجب کنیدولی حتی مورچه های اینجاهم باهمه جامتفاوت اند!!آره متفاوت ازاونجایی که همه ی مورچه های شلمزاردارای تحصیلات عالیه ازدانشگاه های معروف آمریکاوکاناداهستندوتاکنون صدهامدال علمی گوناگون کسب کرده اند،باقانون های زیستی به خوبی آشناهستندوهمه ی تلاش خودرامیکنندتاباشرایط محیطی سازگارشوندچون به این نتیجه رسیده اندکه اونایی که بامحیط سازگارترندزنده می مونندوناسازگارهاخواه یاناخواه حذف میشوند.پس مورچه هابه فکرچاره افتادند.اون دسته ازمورچه هایی که درخودتوان مقابله بااین همه مشکلاتوموانع رونداشتندویه پول زیادی بهشون ارث رسیده بودباچند هواپیمای شخصی فراریدندگروهی که نه توانایی مالی ونه توانایی جسمی داشتندخودراازفرازکوه زره به پایین انداختندو خودکشی کردندوامااونایی که پول درستوحسابی نداشتندکه فرارکنندمجبورشدندبمونن و بسازن!هرکدوم به گونه ای خودروسازگارمیکردیکی به کلاس های جودومی رفت یکی کاراته وخلاصه هرکسی بارفتن به کلاسی خودشوآماده میکردودراین راه مدال های منطقه ای استانی،کشوری،آسیایی وجهانی کسب کردندازجمله این قهرمانی هاپرش ازمانع،ردشدن ازآب،حرکت روی یخ بدون زنجیرپا،شنادرآب گل آلود،تحمل وزن 5تن،حمل وزن های بالا،چندگانه سوزشدن برای مواقع بحران وهزاران قهرمانی دیگر،این قهرمانی های پیاپی مردمان سراسردنیارامتعجب کردطوری که گروه های ویژه ازسراسردنیابه این منطقه سرازیرشدندوموجب سرمایه دارشدن گروه کثیری ازساکنین شدندوبه غیرازاین مورچه هایک افتخاربزرگ برای این سرزمین شدند.ولی لازم به ذکراست اکنون که چندین سال است مورچه هادراین راه زحمت می کشندوعرق می ریزندهنوزدریک جا موفق نشده اندوآن عبورازخیابان هاوکوچه های پرچاله این شهراست که ازبس عمیق وطویل است گذرکردن ازآن بسیارمشکل است وتعدادمعدودی که ازآن هاعبورکردندتوسط کشورهای خارجی ربوده شدند!
پایان
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم
و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک...
***عیدسعیدفطرمبارک باد***
درشهرشلمزارنام خانوادگی های زیادی وجودداردکه اکثرآنهاباهم قوم وخویش نیزهستندازفامیل های شلمزارمی توان به:باقری,داوری,حمزه,حکمی,خلیلیان,ستاری,طاهری,جمشیدی,حسینیان,شیریان,محسنی,نامداری,همایی,صفی,دهقانی,صالحی,کریمیان,زاهدی,رمضانی,رضایی,صمیمی,میراحمدی,پرونده,مؤمن زاده,مهربان,میرزایی,لنجانی,حمزه پور,ملکپور,قنبریان,خدابخشی,خیری,خسرویان,مردانی,گرگیان,امیریان,نفری,صفری,نجفی,همتیان,یگانه,شالویی,حیدری,امینی,آبیار,عباسی,بابادی,آذرکمند,احمدی اشاره کرد.
البته لازم به ذکراست که برخی ازفامیل های ذکرشده اصالتامربوط به شلمزارنیستندامابدلیل شرایط آب وهوایی،کسب کارو...به شلمزارآمده اندو مدت زمان طولانی دراین منطقه زندگی کرده اندبرخودلازم دانستم که حتمافامیل آنهاراازقلم نینداخته ونوشته شودوچنان چه فامیلی ازقلم افتاده است لطفادرقسمت نظرات ذکرفرماییدتااین مجموعه کامل ترگردد.